WhatsApp WhatsApp
اسپیلت البرز
تجربه‌های ناب زندگی
در دل طبیعت
اسپیلت البرز

سفر به قطب شمال توسط اسپیلت البرز برای اولین بار در ایران

سفر به قطب شمال توسط اسپیلت البرز برای اولین بار در ایران

16/ مرداد/1395

شهراد ملک فاضلی، همسفر اسپیلت البرز، اولین فردی بود که از طرف یک آژانس طبیعت‌گردی به قطب شمال سفر کرد.


اسپیلت البرز ضمن آرزوی سفرهای بیشتر و خاطره انگیز تر برای آقای ملک فاضلی، شما همسفران عزیز را به خواندن بخشی از خاطرات ایشان، همراه با دیدن عکسهای زیبای ایشان دعوت می کند.

 

روز بیستم تیر ماه مصادف با دهم ژوئیه ٢٠١٦ سفرم را آغاز کردم.

بعد از گذر از دریای برنت و غوطه ور بودن در آبها و نهایتا یخهای اقیانوس منجمد شمالی و بعد از مدت یک هفته کشتی اتمی روسی در مدار نود درجه، بالاترین نقطه زمین، جایی که ساعت معنایی ندارد و همه جا نسبت به آن نقطه جنوب حساب می شود، لنگر انداخت و ماجراجویانش قدم بر اقیانوس یخ زده گذاشتند.

 

زوج جذاب مجارستانی که بخش اعظمی از تولید محصولات گیاهی در دنیا به عهده آنان است، یا زوج هندی که صفایشان همه را تحت تأثیر قرار می داد. مدیر کمپانی نایک تایوان و همسرش که از افتاده ترین انسان‌هایی بودند که دیدم. داگلاس وارد از نویسندگان و محققین مطرح دنیا در زمینه کشتی و البته عضو اسبق گروه موسیقی King Crimson.

 

استوارت از نوادگان یکی از اعضای گروه شکلتون است که نزدیک به یک قرن پیش عازم قطب شمال برای کشف این منطقه غیر قابل دسترس شدند که داستانشان خود رمانی است. و آندره صاحب یه مزرعه انگور برای تولید شراب در ایتالیا. زائور، جوان با هوش و طناز آذربایجانی که تمام کشتی را با وجودش تحت تأثیر قرار داده بود. آن، بانوی سالخورده ای که سن شناسنامه اش برایش عددی بیش نبود و همه جا پیش تر از بقیه در حال تقلا بود.

 

توماس، نوازنده میانسال ساکسیفون که با هنرش روح به کشتی می دمید. یادم می آید شبی را که تا صبحگاهان از زندگیش برایم گفت، اینکه چطور عشق اولش را با بی رحمی تمام در دوران جوانی از دست داده و زندگی او را در مسیر اقیانوسها گذاشته. لبخندش نشانگر هیجانی بود که برای در آغوش گرفتن همسرش در روزهای آتی نقش بسته بود. و تمام خدمه و همراهان که هر کدام دنیایی ناب بودند.

 

و در نهایت لرا، بانوی جوان زیبایی که نیمی از سال را روی آب می گذراند. زیبایی ظاهر و درونش توأمان دل ها را می ربود. بخش اعظمی از بهترین اوقاتم با او گذشت. برای ادای احترام به این موجود جذاب، در میان یخها رخش را طراحی کردم. (در مسیر برگشت متنی به زبان روسی برایم نوشت و درخواست کرد که تا قبل از اتمام سفر نخوانمش. و البته راه دیگری هم نبود چرا که تا رسیدن به مسکو، ارتباط اینترنتی نا میسر بود.

 

اکنون که ترجمه متن را می خوانم، رطوبت چشمانم همراه لبخندم شده، لبخندی حاکی از شعف یک خاطره زیبا، خاطره ای که برای همیشه در قطب باقی خواهد ماند). آری، به مدت دو هفته با نامتعارف ترین و زیباترین انسانهای روی زمین و دریا همسفر بودم. انسانهایی بی پروا با سنین مختلف و علایق متفاوت که تنها یک چیز نقطه اشتراکشان بود: شیدایی.

 

"


16/ مرداد/1395



بحث و تبادل نظر
نظر دهید تعداد کاراکتر مانده: 300
انصراف