ارفع ده و چشمه پراو /بهشتی زمینی بر آسمان البرز مرکزی
این دفعه قسمت براین قرار گرفته تا با اسپیلت البرز سفری یک روزه به کوه و جنگل های البرز مرکزی داشته باشیم. تا قبل از آشنا شدنم با این تور ارفع ده، کوههای البرز جنگلهای بکر یا کوهنوردی در کوههایی بجز دربند و درکه برایم کارهایی دور از دسترس و نیازمند امکانات ویژه بود.
فکر می کردم باید با آدمها و گروههای تخصصی یا ورزشی خاصی آشنا شوم تا بتوانم سر از اینجور جاها در آورم. اما از وقتی که با یک جستجوی ساده اینترنتی با اسپیلت البرز آشنا شدم سه هفته پشت سر هم است در برنامه های طبیعت گردی آن شرکت میکنم و احساس می کنم که در حال تبدیل شدن به یک طبیعت گردحرفه ای هستم! فکر میکنم دراین سه هفته مهمترین دلایل ترغیبم به ادامه شرکت درتورهای اسپیلت البرز سه چیز بوده: 1- برنامه حرفه ای تور 2- نظم سفر 3- بانشاط بودن تور. به نظرم مهمتر از همه اینها ادب و خوشرویی راهنماهای تورها ست. شایداین تعاریف چندان خوشایند نباشد.اما درستی این ضرب المثل برایم مرور می شود که روی بازمهم تراز در بازاست.
مثل دفعات قبل سر ساعت 5صبح از سر کارگر حرکت می کنیم. نشاط صبحگاهی در بچهها دیده میشود و سحرخیزی کاملا موجب کامروایی شده است. مقصد تور روستای ارفع ده و پس از آن چشمه پراو در منطقه سواد کوه است. اولین جایی که میایستیم آبشار شورآب است. چشمهای که ترکیبات معدنی موجود شور و رنگیناش نموده ازگوشه ای از دل تونل قطار بیرون می آید وخودش را روی دامنه کوه رها میکند.برجستگی پدید آمده روی دامنه پایین آن نشان از غلظت املاح آب چشمه دارد.
از قرار، گویا در سالهای پیشین استفاده ازخواص درمانی آب این چشمه مرسوم بوده است. بچههاعکس میگیرند و حرکت میکنیم. میرویم تا ارفع ده. روستایی مرتفع با پوششی نیمه جنگلی که قسمتی از آن از پایین جاده ی پیچ در پیچش پیداست. وقتی میرسیم حدودشصت هفتاد خانه به چشم میخورد. پیاده میشویم. باد ملایمی هوای بسیار خنک ارفع ده را روی پوستمان میلغزاند.
پس ازچک کولهها و تنظیم بارها که یک ربع طول میکشد به راه می افتیم. از دل روستا می گذریم. هم خانههای قدیمی گلی و هم خانههای باز سازی شده با آجرو بلوک هست. هر کدام زیبایی خود را دارند. تقریبا از کنار هر خانهای که رد میشویم آغلی برای نگهداری احشام دیده میشود. ابزارهای خاص زندگی روستایی نیز داخل حیاط ها به چشم میخورد. کوچهها پر ازمرغ و خروسهای چاق و چله وپر تحرک است.
کم کم از ارفع ده خارج میشویم و روی شیب آرام کوه بسمت چشمه پراو ادامه می دهیم. یک راهنمای محلی به تور اضافه شده است. می گوید تقریبا 6 کیلومتر پیاده روی داریم یا حدود سه ساعت. پوشش جنگلی کم کم بیشتر میشود تا جاییکه خیلی جاها اثری از نور خورشید نیست. به تدریج صداهایی که از روستا میرسید نیز قطع میشود و به سکوت خاص و رمز آلود جنگل میرسیم. صدای پیچیدن نسیم در میان برگها بلندترین صدایی ست که بگوش میرسد. نمیدانم پرندههای این جنگل کجا هستند. قارچهای متنوع و رنگارنگی که البته خوراکی نیستند در کف جنگل به چشم میخورد.
راهنمای محلی میگوید نور آفتاب سموم زمین را از بین میبردو این قارچها در پی نبودن خورشید و موقع هوای ابری از زمین بیرون میزنند و سم موجود در زمین را تخلیه می کنند. جای پای آهو و چیکا که لفظی محلی برای نوعی آهوست را نشانمان میدهد.درختهایی با شکلهای عجیب و غریب میبینیم. تنه بعضی درختان چنان شکاف خورده که میشود از میان آن رد شد.ریشه بعضی درختان نیز در اثر فرسایش خاک چند متری بیرون زده و یاد آور کارتونهای ترسناک قدیمی است که جادوگرهایی بدجنس داشتند.
تقریبا هیچ چشمه یا آبی در مسیر نمی بینیم اما وقتی به پراو می رسیم پر آب بودنش و خروش با صدایش این کمبود را جبران می کند. وه که چه زیباست این چشمه. این چشمه نه مانند بقیه چشمه هاست.آبی از دل کوه واز زیر تخته سنگی بیرون می آید و روی بستری وسیع و پر از سنگهای کوچک و بزرگ به صدها شاخه ی در کنار هم بدل میشود.باز هم وحدت در عین کثرت.
بچه ها همه سرو صورت را با آب صفا میدهند. می روم بالاتر جاییکه آب از زیر تخته سنگها بیرون می آید. از پیرمردی محلی که کنار چشمه است می پرسم پدر ازین آب میشود خورد؟! و او میگوید: از آب معدنی های شما خیلی بهتر است! چنان سریع و قاطع جواب میدهد که رویم نمیشود نخورم. دستها را کاسه میکنم و چند کاسه میخورم.الحق که خوشمزه است. در دور دست دهانه غار اسپهبد خورشید و چند روستای دیگرکه روی بلندیها هستند دیده می شوند.روستای کمرپشت یکی از آنهاست.شاید بهتر باشد بقیه زیباییهای این بهشت زمینی بر بلندای کوه را خودتان ببینید.
برای کسب اطلاعات بیشتر بر روی تور ارفع ده تا چشمه پراو کلیک کنید.
تهیه مطلب: تحریریه اسپیلت البرز - نوید ربی