بسیاری سعی کردند به آنچه از این نمایشِ تکان دهنده میبینند معنای متفاوتی بدهند و قصه را طور دیگری بفهمند، برخی رقصهای زنجیرهای به راه انداختند و بعضی هم هنوز از وحشت از جا تکان نمیخورند، بعضی تلاشکردند پرده از جنگ مرموز قرن بیست و یکم بردارند و با هشدار پیامآورانهی تاثیر آن روی سرنوشت ملتها، آمدن دنیایی را پیشبینی کنند که قرار است زندگیای را که میشناختیم، با نظام معرفتیمان، یکجا واژگون کند. در این میان بعضی هم، کرونا را فرصتی طلایی برای ارتقای کسب و کار وسبک زندگیشان دانستند.
طی این مدت برای احیای صنعت گردشگری، تلاشهایی شده و درنتیجهی آمادهباشها، پیشگیریها، مراقبتها، پیشگوییها، حجم انبوهی از گمانهزنیها، سناریوها و دستورالعملهای شتابزده ساخته شده که به ثانیهای، فاصلهی دورِ بین زندگی و مرگ را طی میکنند و از کار میافتند.
آنطور که پیشبینی میشد هجوم دستهجمعی موجودات ریز نامرئی به ریههای این صنعت، نه تنها فصل گرما به آخر نرسید بلکه ویروسها یاغیتر از قبل، زیر نقاب بیرنگ بروزشدهشان خزیدهاند تا همچنان دم وبازدم این کسب و کار ِ مقهورشده، به شمارش باشد. سرمایهها در خطرند، معادلههای کلاسیک و تعاملهای رو در رو از ریخت افتاده، توی قوطی دادزدنهای مسئولانی که در روزگار غیربحرانی هم، دانش ژرف و تجربهی سازوکارِ این حرفه را نداشتهاند تا حالا رمقی برای چارهاندیشی داشته باشند و نگرانی فعالانِ مسئول و صاحبان کار در بخش خصوصی برای از دسترفتن تجربههای پارهپاره و اندوختههای نیروی انسانی، دست به دست هم داده تا کم کم فضای این صنعت تسلیم ناامیدی شود و دراوایل قرن بیست ویکم خودش را با شمایلی در خود فرو رفته و درمانده از اندیشهورزی، محکومِ ناتوانیِ انتخاب و نبودنِ راه، ببیند.
پرداختن به اینکه چرا انسان مدرن، با وجود برخورداری از امکاناتِ عصرِ شبکهها، اینطور دربرابر یک بیماری همهگیر در حال ازپا درآمدن است درسگفتارهای مفصل فلسفی میطلبد که اتفاقا با معیشت او پیوند درونی دارد و مسئله هم این نیست چرا کسب و کار او طوری وابسته به شرایط بیرونی است که با کوچکترین تغییری از اساس به هم میریزد، وحتی موضوع، خودِ ویروس اغواگر سرمستِ بُرد، هم نیست بلکه مسئلهی بسیار مهم این است که چرا برای چارهاندیشی دربارهی خروج از بحرانهای بزرگ تا این اندازه وابسته به بیرون هستیم.
اگر هنوز منتظریم آن طرف آبها، استراتژیها را بنویسند و ما تئوریهای انتزاعیِ پادرهوا و تاریخِ مصرف گذشتهای را که از عمق تجربههای آنها بیرون آمده برای احیای کسب وکارمان به کار بگیریم یا مترصدیم کسی اطرافمان راهی پیدا کند تا از روی دست او، بسته جدید تجاری کپی بزنیم یا دل ببندیم به اتفاقات بدیهی در قیمت ماشین و بورس که سرنوشتمان را مثل کوهی ناپیدا در وارونگی هوا به محاق میبرد، همان بهتر که تسلیم ناامیدی مطلق بشویم چون در خوشبینانهترین حالت، بازگشت به شرایط قبل ازکرونا، به زمانی طولانی نیاز دارد و اگر کسب وکارمان را معلق ِآن کنیم به خواب طولانی اصحاب کهف و انجماد در زمان نیاز داریم و در بدترین وضعیت، دچار همان جنگ ناشناختهای شدهایم که ناجوانمردانه شکل زندگی و حقیقت وجودیِ کارو بارمان را هدف گرفته است. به نظر میرسد در وضعیتی گیرکردهایم که باید قبول کنیم زندگیمان عمیقا نیاز به اصلاح دارد چراکه پیشفرض ِشرایط بیرون، «تغییر» است و این ما هستیم که آمادگی دریافت خوب و بدِ آنچه سمت ما گسیل میشود نداریم و مواجهه با بحرانها را بلد نیستیم. اما حالا که بالاخره شرایطی پیش آمده بپذیریم مشکل از خودمان است؛ چارهای جز تغییر نگاهمان نداریم و ناگزیریم برای احیای کسب و کارمان به نحوِ تازهای با جهانِ بیرون، نسبت بگیریم.
گردشگری خلاق، شاخهای نوظهور از صنعت است که صاحبنظران طرز اول آن، نظیر گرگ ریچاردز در همان ماههای اول ظهور کرونا، راه خروج صنعت گردشگری از بحران را، رویآوردن به آن، اعلام کردند. اساس گردشگری خلاق، «تجربه» است. هم در سمت عرضهی محصولات گردشگری فصل جدیدی برای صاحبان کسب و کار باز کرده و هم در سویهی تقاضا، راهگشای مسیری بدیع برای فهم فلسفی انسان معاصر از جهاناش شده است. مشتری بازارِ گردشگری امروز، متقاضی بستههای تجاریای شده که با آن بتواند رازهای عمیق زندگی را به طور مستقل در عمل و در عمق تجربههای تازه دریافت کند، او میخواهد برای فهمِ «شکل زندگی»ِ دیگران در مشارکتی فعال با آنها زندگی کند، تا جهاناش را گسترش بدهد و از این طریق، چشم بصیرتاش را به درک «تفاوت»های آگاهیبخش و وجودشناسانه باز کند.
اما جدا از اینکه معدودی از پژوهشگران خوشفکردانشگاهیمان به تبیین گردشگری خلاق و تولید دانش نظری دربارهی آن پرداختهاند این مفهوم هم میتواند مثل هر «اسم»ِ تازه ی دیگری در کشور با شیفتگی مورد استقبال قرار بگیرد و با تکرر و تکثیر تعاریف، در فضای مجازی معرفی شود که درجای خود برای انسگرفتن با یک مفهوم تازه، لازم است اما برای تحول در صنعت گردشگری و راه اندازی کسب وکارخلاق بر پایه آن به هیچ وجه کافی نیست.
چگونگیِ توسعه با تکیه بر کسب و کار گردشگری خلاق، به تمهیداتی ضروری برای ایجاد فضای زندگیِ خاصآن یا به عبارتی “اکوسیستمِ” مورد نیازش وابسته است. اینجا صحبت از تهیهی بستهی سفرِاستانبول و دوبی و یا دل بستن به تکثیر انبوه تور فرهنگی در مسیر کلاسیک نیست. صاحب کسب و کار خلاق باید بتواند دست به تولید محصول تجاری شدهی خاصی بزند که مزیت رقابتی داشته باشد و بتواند به خریدارش در عمل و تجربه، دربارهی طرز بودناش در جهان بگوید.
«اکوسیستم کسب و کار» سطحی والا از همافزائی و مشارکت در فضای اقتصادی یک کسب و کار است که هر یک از فعالان آن در جایگاه نقش خود، با بیشترین سطح همکاری، فارغ از هرگونه رقابت مخرب و رفتارهای فرسایشی، دست به خلق ارزش میزنند چون یقین دارند که هرچه به پربارتری وبهینه شدن اکوسیستم فضای زیستِ کسب وکارشان کمک کنند و مدام به آن، ارزشهای قابلتوجه اضافه کنند در نهایت ارزش کل اکوسیستم برای آنها، سهم قابل توجهی به بار خواهد آورد.
یکی از مزیتهای مهم گردشگری خلاق، همین فراهم کردن شبکهای از ارتباطها، برای هم افزایی بین تولیدکنندگان مختلفِ خدمات گردشگری است و با همین رویکرد هم میتواند نجات دهنده و احیاگر اقتصاد جوامع و عامل پیشرفت آنها بعد از کرونا باشد. چرا که در اکوسیستم گردشگری خلاق توجه و درک تمام عواملی که به طور مستقیم و غیرمستقیم درتوسعهی کسب و کارهای زنده نقش دارند، ضروری است.
شاید بتواند گفت اکوسیستم کسب و کار گردشگری خلاق، بنا به ماهیت خود کارآفرین و احیاگر است و به فعالینِ فضای خود، جدا از داراییِ دانش، به تدریج نحوهای بودن ِحکیمانه درپیوند با کارشان میبخشد و به آنها توانایی برای ازپسِ زندگی برآمدن در بحرانها میدهد، چون چنین فضایی در پرتو ارتباط اجزا و شریانهای کسب و کارهای متنوعی جریان میگیرد که هر کدام یک تخصص یا توانایی ویژه دارند و در پیوند باهم، ارزش افزودهی بالا خلق میکنند، شک نیست خلاقیت در گسترهای عظیم و به قامت و اندازهای که بتواند توسعهی یک کشور را در مسیر« اقتصادِ تجربه» متحقق کند نمیتواند فردی باشد و یا در شرایط انحصار، امکانی برای ظهور داشته باشد. لازمهی ایجاد فضای گردشگری خلاق، عزمی بیسابقه برای برقراری تعامل گسترده است و نوعی همکاری باکیفیت و بصیرتآلود میطلبد.
بستههای تجاریِ خلاق فقط میتوانند با تلفیق نگرشها، ارزشها، جمعِ تواناییِ ذی نفعان همراه با مشارکتهای سختکوشانه و نوآور تولید شوند. سنجش مستمر داشتههای موجود و تولید ایدههای جدید، تفکرِ نامحدود میطلبد و بازهای بینهایتیکه نه تنها به شدت نیازمند پیوند توانمندیها و تلفیق ایدههای مستمرِ تازه است بلکه هر ایدهپردازی هم در نقش یک مشارکتکننده باید چندین برابر پولی که قرارست به دست بیاید، برای تحقق ایدهاش کار کند چراکه سهم اصلی دانشی که درون این صنعت خلاق، بنیان خلق ارزش افزوده قرار میگیرد، بیرونآوردنی است و استعدادهای انسانی، نمادها و ارزشهای فرهنگیِ ناملموس را به بستههای تجاری تبدیل میکند، از همینرو، بنیان اکوسیستم خلاق روی پیشفرضِ «تغییر وتحول» تنظیم شده است. ماهیت فضای آن، با بیرونِ سیال و متغیر، سازگاری دارد و به همین دلیل هم آموزشهای ویژه کارگاهی ِمستمر، محور اصلی آن است.
قدم آغازین مهم برای فراهمکردن زمینههای ظهور این اکوسیستم، در شرایطی که کرونا نیاز ظهور آن را، واجب کرده، گردِ همآمدن و فراخواندنِ اعضای توانمندی است که میتوانند با سختکوشی، درخدمت تولد و بالندگی چنین فضایی قرار بگیرند و کیفیت بیافرینند. کسانی که به حکمتِ این همافزایی پی بردهاند و یقین پیدا کردهاند باید خودشان را با شرایط ِتغییرِ پیشآمده، متحول کرده و در فضایی کار کنند که درآن، بدون نگرانی و به نحوکامل، گردش اطلاعات و همکاری عمیق وجود دارد و اعضای مشارکتکننده برای زنده ماندنِ اکوسیستم و افزودن ارزش به آن، باید بیش از نود ساعت در هفته، کار کنند. شک نیست در چنین فضایی، زیرسیستمهای اضافی، نامفید و کسب وکارها و افرادی که با تنبلی و زیرکی، مترصدِ سود بادآورده و آماده هستند، به طور طبیعی حذف میشوند و یا مجبور خواهند شد با درک مفهومِ سطح مشارکت بالا و منافع مشخص، در جهت منافع فضای خلاق، خودشان را از نو اصلاح و احیا کنند.
برای خواندن مطلب در راه بلد کلیک کنید.
کانال تلگرام دکتر مژگان خلیلی: سیمیاگری