جشن نوروز، از آفرینش دنیا تا اسطوره جمشید
نوروز؛ سال نو ایرانیان، به معنی روز جدید و جشن اعتدال بهاری است. مردم زیادی در سرتاسر جهان برای رسیدنش روزشماری کرده و حضورش را جشن میگیرند.
اما ریشهی آن به کجا برمیگردد؟ از قصههای محلی تا اساطیر شاهنامه، داستانهای زیادی دربارهی چگونگی پیدایش نوروز وجود دارد. در این مطلب با مهمترین و مشهورترین این روایتها آشنا میشویم.
چگونگی پیدایش نوروز در آیین زرتشتی
جشن نوروز که از محبوبترین و ارزشمندترین جشنواره های ایرانی است، عمیقا ریشه در آداب و رسوم و باورهای زرتشتی و مردم ایران باستان دارد. بنابراین، به منظور درک بهتر تاریخچه و پیدایش آن ابتدا باید با باورهای آن دوران آشنا شویم.
خیر و شر و آفرینش جهان مادی
در یک متن قدیمی از دوره ساسانی، گفته شده است که پروردگار خرد (اهورا مزدا)، که در نور ابدی ساکن است، در ابتدا خدا نبود بلکه پس از آنکه هر چیز خوب را در دنیا بهوجود آورد خدا شد. سپس اهریمن، که در تاریکی ابدی ساکن است، همه چیز بد را ایجاد کرد. همه چیزهایی که زندگی را تولید، محافظت و غنی میکنند، خوب هستند. و این شامل تمام نیروهای طبیعت است: زمین، آب، آسمان، حیوانات خوب، گیاهان، عدالت، صداقت، صلح، سلامتی، زیبایی، شادی و شادی، همه به عنوان نیروهای خوب شناخته میشدند. همه چیزهایی که زندگی را تهدید و در آن اختلال ایجاد میکردند متعلق اهریمن و بد بودند. این دو جهان خوب و بد ابتدا، یک فرم مادی نداشتند بلکه به عنوان مفاهیمی در کنار هم قرار میگرفتند.
آنها به مدت سه هزار سال در کنار هم اما کاملا جدا از یکدیگر بودند. کمکم، جهان مادی در هفت مرحله مختلف ایجاد شد. اول از همه آسمان به وجود آمد. سپس اولین اقیانوس و بعد از آن زمین، یک ظرف بزرگ نشسته در اقیانوس، پدیدار شدند. سه نسل بعد نمونه های اولیه تمام اشکال زندگی بودند. این شامل اولین گیاه، اولین حیوان (گاو) و اولین انسان (مرد و زن) میشد. خلقت هفتم، خلقت آتش و خورشید بود.
اهورا مزدا سپس برای محافظت از هر یک از این مخلوقات ایزدی جاودان بهوجود آورد. شهریور ایزد محافظ آسمان؛ اردیبهشت ایزد محافظ آتش، بهمن ایزد حامی همه حیوانات؛ خرداد ایزد حافظ تمام آبها، اسفند ایزدبانوی محافظ زمین؛ و در نهایت مرداد ایزد محافظ گیاهان شدند. اهورامزدا خودش ایزد پشتیبان تمام انسانها و آتش مقدس شد.
اولین چرخهی حیات و پیدایش نوروز
هنگامی که اهورامزدا جهان مادی را ساخت، اهریمن، نور جاودان را دید و برای تصاحبش به آن حمله کرد. او از میان آسمان سقوط کرد، درعمق آب فرو رفت و سپس از مرکز زمین بیرون آمد. زمین درهم شکسته شد و کوهها برای اولینبار پدیدار گشتند. اقیانوس مختل شد و رودخانه ها جریان یافتند. اهریمن و هر چه بد بود بار دیگر در کنار اهورا مزدا و هر آنچه خوب بود قرار گرفت و مبارزه بین خیر و شر، اینبار در جهان مادی، آغاز شد.
اما برای هر دو در این دنیای مادی مشکلی وجود داشت: در این جهان، چرخه حیاتی نبود و خورشید حرکت نمیکرد. بنابراین هیچ روز یا شب و هیچ فصلی وجود نداشت. پس سه نمونه از زندگی اولیه (گیاه، حیوان و انسان) قربانی شدند. از بوته دانه های تمام گیاهان به دست آمد. گاوها تمام حیوانات را تولید کردند و از نخستین مرد و زن بقیه بشریت به وجود آمد. اینگونه چرخه زندگی شروع شد و این رویداد برای اولینبار نوروز خواندهشد.
افسانه جمشید
بسیاری از قصه ها و داستان های اساطیریِ ایران، دوره پیشتائیان را اولین دورهی حضور نوروز در تاریخ ایران و جمشید، چهارمین پادشاه این سلسله را، به عنوان بنیانگذار آن میشناسند. از سلطنت جمشید به عنوان عصر طلایی یاد میشود. در این زمان غذا فراوان بود، هیچ یک از مخلوقات از بین نمیرفت، هیچ گیاهی خشک نمی شد و اثری از سردی، گرمی، پیری و حسادت در هفت پادشاهی نبود.
شاهنامه
مراجع متعددی به جمشید و ظهور نوروز و مراسم مربوطه اشاره کردهاند. فردوسی در شاهنامه می گوید که وقتی جمشید وظایف خود را به عنوان پادشاه تکمیل کرد، بر تخت سلطنتی نشست و تمام ژنرال ها و سران دولت ها در اطراف تخت سلطنت او جمع شدند و او را طلا و جواهرباران کردند. جمشید آن روز را که روز اول فروردین بود، آغاز سال نو و نوروز نام نهاد و آن را جشن گرفت:
سر سال نو هرمز فرودین بر آسوده از رنج تن دل ز کین
چو خورشید تابان میان هوا نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت اوی از آن بر شده فره بخت اوی
به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند
به نوروز نو شاه گیتی فروز بر آن تخت بنشست فیروز روز
بزرگان بشادی بیاراستند می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار بما ماند از آن خسروان یادگار
روایات دیگر
ثعالبی در کتاب خود، تاریخ ثعالبی،یا غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، نسخهی دیگری از داستان جمشید و ظهور نوروز را بازگو می کند.
همچنین به نقل از نویسندگان خاصی از دوره های اسلامی مانند ابو رحمان و حمزه اصفهانی و خوارزمی آمده است: "جم به دیوها دستور داد تا برای او تختی سلطنتی بسازند و زمانی که این کار انجام شد، جمشید بر آن نشست و فقط در یک روز از کوه دماوند تا بابل سفر کرد.
مردم که پادشاه خود را روی تخت دیدند متوجه شدند که مثل خورشید میدرخشد، گویی که دو خورشید به طور همزمان در آسمان وجود دارد!
این اتفاق در روز اول فروردین افتاد و مردم گفتند که این روز روزی نو است و از آن پس واژهی شید (به معنای درخشان) را به نام جم اضافه کرده، و او را جمشید خواندند.
جشنهای نوروز در پرسپولیس
جشنها، جشنوارهها و مراسمهای مذهبی بسیاری برای احترام به هفت خلقت، شش ایزد جاویدان و اهورا مزدا بهوجود آمد. اما بدون تردید مهمترین و ماندگارترین آنها مراسمی بود به نام نوروز که اعتدال بهاری و به سر رسیدن زمستان را جشن میگیرد.
قدیمی ترین آثار جشن نوروز از دوره هخامنشی بهجا مانده است. هخامنشیان چهار مجتمع بزرگ داشتند، هر مجتمع برای یک فصل. پرسپولیس محل اقامت فصل بهار و برگزاری جشن سال نو بود. حکاکی های سنگی این مکان، پادشاه را در تخت سلطنت خود، درحالی که هدایای فرمانداران و سفیران کشورهای مختلف تحت کنترل خود را دریافت می کند، نشان می دهد.