WhatsApp WhatsApp
اسپیلت البرز
تجربه‌های ناب زندگی
در دل طبیعت
اسپیلت البرز

یوزپلنگ ایرانی / نوشته ای از زبان یوز ایرانی

یوزپلنگ ایرانی / نوشته ای از زبان یوز ایرانی

12/ شهریور/1392

ای آدمیان: چه آنوقت که آنقدر زیاد بودیم که سلاطین


از زبان یوز

ای آدمیان: چه آنوقت که آنقدر زیاد بودیم که سلاطین حاکم بر شما ما را قلاده قلاده برای آموزش و اقدام به شکاربه دست یوزبان‌ها می سپردند و چه حال که باید روزها و ساعتها دستتان را سایبان چشمتان کرده و یا چشمهایتان را از دوربین کشی نابینا کنید تا ما را ببینید محتاج حمایت شما بوده ایم.

یادم نمی رود که یوزپیر ما از قرن گذشته می‌گفت: وقتی موتورهای وحشتناک نبودند، وقتی ماشین نبود چه راحت در سایه بوته تاغی می آرمیدیم و از فاصله کمی خوردنِ چایی ِساربان بی موتور و شتردار ِبی آزار را می نگریستیم.جداً یاد آن دشتهای بی موتور، سرزمینهای امن، ساربانان نی نواز بی سلاح، سایه های بدون خون، بوته های سبز، آسمان فارغ از دود و آرامش دلنواز بدون صدای ناهنجار به خیر.

ِیوزپلنگ، نقشه ایران

 

ای آدمیان: حال که پس از نابودی شیر و از پس آن ببر ایرانی که در هیچ کجای ایران آنها را نداریم به فکر نجات این حیوان دورافتاده کویری که تعدادمان در آسیا از دو برابر مجموعه انگشتان دست و پا یک نفر بیشتر نیست افتاده اید،حال که می خواهید از انقراض ما جلوگیری کنید، حال که باور کرده اید ما بدون حکمت نیامده ایم، حال که فقط به خاطرپوست زیبایمان به پالتو گرد نیامده اید من یعنی یوزبه نمایندگی یوزهای دیگر، به نمایندگی شیرها و ببرهایی که رفته اند و دیگر نخواهند آمد و به نمایندگی جانورانی که اینک من در رأس هرم کمیابی آنها هستم از شما می خواهم به درستی حفاظتم کنید، نگهبان بیشتری در زیستگاههای بزرگ و پراکنده من بگمارید و آنگاه برای شناخت بهتر و بیشتر من، برای بهره برداری از رازهای پیچیده زیستگاه، جولانگاه، بدن و حرکت من، ایستگاههای مطالعاتی در حاشیه قلمروهایم دایر کنید و مطالعه و تحقیق کنید تا ببینید چرا آفریده شده ام، چرا غرور دارم، چرا خجولم، چرا با آنکه قدرت دارم و در عرض چند ثانیه می توانم بهترین دونده ها را به چنگ بیاورم فقط به اندازه نیازم شکار می کنم و چرا برای خوردن مانده غذایم برنمی گردم و چرا نمی توانم تمام توله هایم را به ثمر برسانم و هزاران چرای دیگر و چگونه ساخته شده ام که با سریعترین حرکت در ویراجهای تعقیب به زمین نمی خورم.

یوزپلنگ، حفاظت از محیط زیست

 

از شما می خواهم که برای حفظ من وهمه جانوران آنچه می توانید به انجام رسانید.

ای آدمیزاد: خلوتی به دست آور و برمرکزدیدگانت شو، آنگاه از دقیقترین زاویه دیده ات گذشته ها را بنگر، نگریستنی عمیق، نه فقط با چشم سَر که چون آدمیزاده ای وتو را اشرف مخلوقات گذاشته اند، سزد که دلت را به ایوان چشم خوانده و از مغزت نیز بخواهی تا در این گردهمایی، گذشته بینی، در خانه چشمت جلوس کند.آنگاه چشم انداز گذشته را خوب بنگر و صحنه ها را زود نگذر. آنجایی که نه تنها سرسلسله جانوران جنگل وجود دارد بلکه با دارودسته و زیردستانش بروبیایی داشته و در بیشه ها با خاطرجمعی قدم می زده و یک لحظه، همان صحنه،در همان مکانها را در منظره کنونی بنگر که نه تنها سلطان ما بلکه اثری از دودمانش دیده نمی شود، سپس به صحنه و صحنه دیگری قدم گذار دورنمای ببر و وضعیت حال او را بنگر، نزدیکان ما کاراکال، گربه وحشی، پالاس، گوره خر، جبیر و خود ما را ببین، رنگ و زیبایی آفتاب آن زمان و حالت کنونی اش را در کنار زرده تخم مرغ محلی و نوع ماشینی اش قراربده و ها دو را مقایسه کن.

حفاظت از یوزپلنگ

 

 به شفافی سپیده آن زمان بنگر، به سایه‌های سرد گرمای تابستان زیر درختان مقاوم کویری آن زمان نگاه کن و به سایه‌های کناره‌های رودخانه‌های بی روحی برگرد که انگار با ذغال کاروانکش رنگشان زده‌ای.

حفاظت طبیعی از محیط زیست

 

بگو ببینم ای آدمیزاده چرا سلطان ما را بردی، چرا ببر زیبای ما را چنان کردی و چرا ما را و زیستگاههای ما را چنین نمودی تا تعداد چند هزاره ی ما فقط همین که می بینی باشیم. ای انسان سوگندت می دهیم به آفریدگار، به زمین و به سایه های قشنگ گذشته، به درختان زیبا، به رنگهای قشنگ پرندگان، به زمانهای بدون موتور، به فضاهای بدون آلودگی، به تعادل، به آبها و خاکهای پاک، به طبیعت گذشته، به سرزمین ایران، به آسیا و به کره زمین که مرا دریاب، گله های قوچ و میش و جبیر و خرگوش و همه گونه های جانوری و گیاهی را قدر بدان و بر ماها نگهبانان زیادی بگمار، آنگاه تحقیق و تبلیغ درباره ما را در بین همه نفراتت آنقدر زیاد کن تا آنهایی که ما را نمی شناسند، بشناسند و ما را مزاحم ندانند و فقط در اندیشه تهیه پالتو از پوستمان خیره خیره نگاهمان نکنند.

بهمن نجفی
محیط بان بازنشسته


12/ شهریور/1392



بحث و تبادل نظر
نظر دهید تعداد کاراکتر مانده: 300
انصراف